سفر به گنبد نمکی جاشک بهمن ماه ۱۴۰۱

سفر به گنبد نمکی جاشک بهمن ماه ۱۴۰۱

بیست و هشتم بهمن ماه 1401 بود که برای  دیدن گنبد نمکی جاشک از کازرون بیرون زدیم 
 برنامه بهمن ماه را برای جزیره قشم و هرمز تدارک دیده بودیم اما به خاطر مشکلاتی نتوانستیم برنامه سفر را هماهنگ کنیم و تصمیم گرفتیم به یک سفر  کوتاه و نزدیک  برویم 

از جمع 4 نفره مون فقط بهمن خان همراه شد و متاسفانه دوستان دیگر موفق به همراهی نشدند
مدتها بود که تصمیم گرفته بودم که گنبد نمکی جاشک را ببینم زیاد تعریفش شنیده بودم پس بهترین موقعیت برای دیدن بود  یکی اینکه فصل مناسب بود و هم مسافتش کوتاه

موتورها را که شب قبل اماده کرده بودیم و ساعت 8 صبح شروع کردیم به حرکت

 


ضمن یک استراحت کوتاه  صبحانه را در  دالکی صرف نمودیم و دوباره زدیم به دل جاده 

حدود ساعت ۱۲ و نیم بود که به خورموج رسیدیم و پس از لختی درنگ با دوست عزیزم آقای مسعود حاجیان عازم شدیم به سمت گنبد نمکی جاشک قرار شده بود که دکتر باغبانی در این بازدید  راهنما و بلدما باشد اما متاسفانه به خاطر مشکلاتی قادر  همراهی با ما  نشدند و با دوست عزیز مان جواد کهن و مسعود حاجیان برای دیدن راهی  شدیم ورودی موقعیت  دارای فنس و پست نگهبانی بود و چون ساعت ۳ رسیده بودیم کلی مانع تراشی کردند برای ورود
 اما به هر حال از آنجایی که بخت یار بود توانستیم وارد شویم

از سر جاده تا ورودی گنبد نمکی حدودا  ۵ کیلومتر خاکی دارد  و بعد از طی این  مسافت ماشین را در پارکینگ گذاشتیم و شروع به پیاده روی کردیم 

در طی مسیر برای اینکه زیبایی های بیشتری را ببینیم به پیشنهاد جواد وارد  اولین دره شدیم   و از کنار نهر کوچکی که در لابلای گل های  نمکی در جریان بود شروع به پیاده روی  کردیم 


هرگوشه ای قاب عکسی بود منتظر برای برای ثبت یک عکس زیبا آن چنان درگیر زیبایی های مسیر بودیم که متوجه گذشت زمان نشدیم گام به گام  زیبایی 


 به آبشاری رسیدیم که با تمام وجود خود نمایی می کرد گویی از بالا تا پایین دیواره  را با  رنگ سفید نقاشی کرده بود و در مسیر سقوطش  شکوفه های نمکی خلق می‌کرد  

 


 مواد معدنی مختلف که با نمک ها مخلوط شده اند رنگ بسیار زیبایی را به منطقه می دهد


  پس از طی مسافتی منظره بس بدیل و زیبا پیش روی ما گشوده شد  دیواره ای بزرگ پوشیده از گل های سوزنی نمک با  رنگهای زیبا و بی بدیل با یک چالش بسیار بزرگ و ریزشی بودن مسیر عبور  چندین تخته سنگ بزرگ از بالا به پایین سقوط کرده بود و اگر شانس یار کسی نباشد ممکن است به هنگام عبور دچار آسیب شود  


کمی بعد به دهانه  اولین غار  رسیدیم‌

به توصیه جواد چراغ هایمان را روشن کردیم و وارد شدیم سقف غار آنچنان کوتاه بود که مجبور بودیم بر روی زانو حرکت کنیم  و توصیه شد که با صدای بلند حرف نزنیم زیرا ممکن بود صدای بلند باعث سقوط قندیل های نمکی آویزان از سقف  بر روی بدنمان شود و آسیب ببینم 


 اما بعد از گذر از میان اولین غار به فضای بازی رسیدیم و وارد غار دیگر شدیم 
شاید باورکردن تاریکی مطلق برایم آنچنان باورکردنی  نبود که اینجا توانستم با تمام وجودم احساسش کنم 
زمانی که چراغ هایمان را خاموش کردیم تمام دنیا برای من تاریک شد گویی می توانستی تاریکی مطلق را با چشمانت ببینی بدون کورسویی از  نور و بدون ذره‌ای آگاهی نسبت به موقعیت مکان
 پیشنهاد دادم بنشینیم و  مراقبه کنیم 
وقتی از از غار بیرون آمدم تمام وجودم را آرامش فرا گرفته بود بی شک این منطقه از ایران زمین دارای آنچنان انرژی پاک و قدرتمندی است که می‌تواند هر جویای آرامشی را برای ماندن درون خودش وسوسه کند

متاسفانه بخاطر کم بودن زمان موفق به ادامه مسیر نشدیم .گرچه بازدید از این مکان نیاز به بیشتر از 10 روز زمان دارد

مادرمان ایران زمین  زیباست

و باید دیدش 

ارسال دیدگاه

    هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.